سرویس جهان مشرق - سعد حریری بعد از انتخابات یک ماه قبل لبنان بعد از این که میشل عون، رییس جمهور لبنان، برای سومین بار او را برای پست نخست وزیری لبنان تعیین کرد و پارلمان جدید هم رای اعتماد داد، عازم عربستان سعودی شد. هر چند که برنامه این سفر از قبل تنظیم شده بود اما تعجیل او برای انجام این سفر جای تامل دارد. در واقع، او هنوز کار زیادی در بیروت دارد تا با چانهزنی با احزاب ریز و درشت لبنانی ترکیب کابینه را مشخص کند اما به جای این، رهسپار عربستان شد تا این که در ظاهر امر به برنامه از پیش تعیین شده خود عمل کرده باشد. با این وجود، دلایل مشخصی وجود دارد که او سفر را نه به دلیل برنامه قبلی بلکه بنابر ضرورتی انجام داده که به صورت رسمی اعلام نشده اما هر کسی میتواند بفهمد این بار هم او به فراخوان آل سعود و تبعیت از آن، به ریاض پایتخت آل سعود رفته تا این که صرفا یک سفر عادی و از قبل برنامهریزی شده داشته باشد.
افشاگری از نوع فرانسوی
امانوئل ماکرون، رییس جمهور فرانسه، هفته قبل و در مصاحبهای با شبکه تلویزیونی بی اف ام تی ، از ماجرای پر تنش در ماه نوامبر گذشته گفت که با سفر حریری به عربستان و نطق ناگهانی او در تلویزیون سعودی العربیه شروع شده بود. حریری در آن نطق غیرمعمول و خلاف قاعده هم به ایران و حزب الله تاخت و هم استعفای خود را اعلام کرد؛ استعفایی که تاکنون سابقه نداشته نخست وزیر لبنان در خارج از این کشور اعلام کرده باشد. شک و تردیدها نسبت به این ماجرا آن قدر بود که لبنانیها با تمام اختلافات سیاسی خود در جبهه واحدی پشت رییس جمهور این کشور ایستادند و در عرض دو هفته، موضوع استعفای حریری مبدل به تنش تند سیاسی بین لبنان و عربستان شد. ماکرون در آن حال و هوا وارد ماجرا شد و حالا در این مصاحبه تایید میکند که حریری در ریاض بازداشت شده بود و اگر پادرمیانی نمیکرد چه بسا لبنان درگیر جنگ داخلی میشد.
شکی نیست که این افشاگری ماکرون آن هم بعد انتخابات پارلمانی و تعیین حریری به عنوان نخست وزیر بیدلیل نیست و باید گفت که او صبر کرده تا افشاگریاش تاثیری بر انتخابات و ریزش رای هواداران حریری و متحدانش نگذارد و بعد نقش خود را در آن ماجرا به حریری یادآوری کند.
این یک فرصتطلبی و باجخواهی علنی است هر چند که گفتن حقیقت تا همین حد هم قابل توجه است و حتی به قول رای الیوم «شجاعانه» است اما بنابر تحلیل این روزنامه لبنانی: «رفتن رییس جمهور فرانسه به ریاض و قانع کردن ولیعهد سعودی برای این که اجازه آزادی و سفر حریری به فرانسه را بدهد، فقط خدمتی بزرگ به لبنان و شخص حریری نبود بلکه خدمت بزرگی به کشور سعودی هم بود چرا که آن را از یک بنبست سیاسی و دیپلماتیک بسیار خطرناک نجات داد و ضررهایش را به کمترین حد ممکن رساند.»
نمایش از نوع سعودی
سعودیها با آشنایی به قصد و غرض ماکرون بود که اول با یک رویه ملایم پاسخ او را دادند و بعد عادل الجبیر با هیئت فرانسوی به سرپرستی جرم بونافون، مدیر کل خاورمیانه و شمال آفریقا در وزارت خارجه فرانسه، دیداری کرد تا با امتیاز دادن به فرانسویها حقالسکوت ماکرون را پرداخت کرده باشد. به نظر میرسد که این دو واکنش برای حفظ آبروی سیاسی سعودیها کافی نبوده که آنها حریری را هم به ریاض، پایتخت سعودی، فراخواندند تا با رفتن او به دربار آل سعود، اثر منفی از افشاگری فرانسوی کاسته شود. به عبارت دیگر، سعودیها با فراخواندن حریری سعی به اجرای این نمایش از روابط عادی و حتی گرم او با دربار سعودی داشتند تا این نمایش ماجرای نوامبر گذشته و افشاگری فرانسوی ها را تحت الشعاع خود قرار بدهد. با این وجود، آوردن نمایشی حریری به ریاض نه میتواند پاسخی به افشاگری ماکرون باشد و نه پوششی برای مداخلات سعودیها در امور داخلی لبنان.
سعودیها در سناریوی خود برای بازداشت حریری آن قدر ناشیانه عمل کردند که تمام جزییات آن بر کسی پوشیده نماند و برای مثال، آنا بارنارد و ماری ابیحبیب در گزارش روزنامه نیویورک تامیز نه تنها جزییات ماجرا بلکه انگیزه سعودیها را نیز به صورت مفصل نقل کردند.
آنها در گزارش خود ملاقات حریری با علی اکبر ولایتی در روز سوم نوامبر را یادآور میشوند که به قول این دو؛ «آخرین ضربه را به سعودیها زد» و باعث شد تا فقط چند ساعت بعد این پیام از طرف سعودیها به او برسد؛ «همین الآن بیا». این دو بدرفتاری سعودیها با او را یادآور میشوند که چندین ساعت در خانهاش معطل کردند و بعد هم مجبور شد به جای مشایعت رسمی، از اتومبیل خودش استفاده کند تا به دیدار ولیعهد سعودی برود که البته در این مورد هم مجبور شد به جای ولیعهد با مامورین سعودی و رفتار خشن آنها کنار بیاید.حالا هم حریری مجبور شده فراخوان دیگری را از سوی سعودیها پاسخ بدهد هر چند که این بار خبری از آن رفتار خشن و بیاحترامیها نبود.
سهمخواهی در دولت
علاوه بر آن حرکت نمایشی، سعودیها برای فراخواندن حریری به ریاض اهداف دیگری را دنبال میکنند که نمیتواند بیارتباط با وضعیت سیاسی لبنان بعد انتخابات اخیر پارلمانی و به خصوص کابینه آینده لبنان باشد که حریری مسئول تشکیل آن شده است. گزارش کوتاه اما قابل تامل الشرق الاوسط یکی از انگیزههای اصلی سعودیها را برای فراخواند حریری آشکار میکند.
این روزنامه یک روز بعد از سفر حریری به ریاض از درخواست او برای تخصیص سهم وزارتی برای نخست وزیر نوشت آن هم جدا از سهمی که به حزبش میرسد، به این بهانه که نخست وزیر هم مثل رییس جمهور باید سهمیه خاصی از اعضای کابینه داشته باشد.
الشرق الاوسط برای توجیه این درخواست و بدون ذکر نام، از منابعی نقل قول کرده که معتقدند حریری هم مثل عون باید علاوه بر سهم وزارتی حزبش، سهم مخصوص به خود داشته باشد و او میتواند در این مورد با عون به نوعی تقسیم سهمیه دست بیابد به این نحو که به جای پنج سهم فعلی ریاست جمهوری، شش سهم وزارتی به صورت مساوی بین عون و حریری تقسیم بشوند.
حتی از نگاهی اجمالی به نحوه تنظیم گزارش الشرق الاوسط میتوان دریافت که این روزنامه وابسته به دربار آل سعود، به جای انتشار خبر بیشتر، قصد و منظور سعودیها را در مورد ترکیب کابینه مطرح میکند و قصد دارد در قالب یک گزارش کوتاه، ادعای جدیدی را در فضای سیاسی لبنان جا بیاندازد. باید توجه داشت که سهمیه وزارتی ریاست جمهوری موضوعی تازه نیست و از توافق طائف به این سو مورد قبول تمام گروههای سیاسی بوده و حتی این روزنامه سعودی هم نمیتواند منکر آن باشد اما سعی میکند با طرح درخواست سهمیه به نام حریری چالش تازهای را در لبنان به پا کند.
ماریا عون، نماینده جریان میهنی آزاد در پارلمان، طرح این درخواست را به مثابه آغاز تنشی توصیف کرده که باعث میشود دولت لبنان غرق در آشوب و سهمخواهیها بشود. این حرف او دورنمای چالشی را نشان میدهد که با طرح سهم وزارتی نخست وزیر ایجاد میشود و باید گفت سعودیها از حالا به پا شدن این چالش و آشوب را کلید زدهاند. این حرکت سعودیها همگام با سناریوی دیگری است که برای احزاب مسیحی در نظر گرفته شده و باید گفت که سعودیها در اجرای این سناریو از همکاری عوامل آمریکایی سود میبرند و بازیگر اصلی هم کسی نیست جز سمیر جعجع.
جعجع دو سال پیش و به دلیل عدم امکان رسیدنش به مقام ریاست جمهوری، توافقی با میشل عون کرد تا راه برای ریاست جمهوری عون فراهم بشود. این توافق به نام توافق معراب، Maarab Agreement، شناخته میشود و مبنای نوعی سازش و همکاری بین این دو و دو حزب قوات اللبنانیه به رهبری جعجع و جنبش میهنی آزاد به رهبری جبران باسیل، داماد عون، بود. حالا که جعجع در انتخابات اخیر توانسته میزان کرسیهای حزبش را از 8 به 15 برساند، دیگر راضی به آن توافق نیست و چشم طمع به سهمیه وزارتی جنبش میهنی آزاد دارد. مطالبات جعجع باعث بروز بحران بین دو حزب عمده مسیحی شده تا آنجا که گفته میشود توافق معراب به خطر افتاده و البته در این قضیه هم نمیتوان دست عوامل خارجی را نادیده گرفت چنان که رسانههایی مثل گلف نیوز اماراتی سعی میکند تقصیر اختلاف و بحران را به گردن باسیل بیاندازد و به سراغ یکی از اساتید دانشگاه آمریکایی بیروت رفته که باسیل را مصر به حفظ شش سهم وزارتی برای جنبش میهنی آزاد میداند آن هم با این قصد که جعجع و «قوات اللبنانیه را از صحنه سیاسی لبنان بیرون رانده و نمایندگی انحصاری مسیحیان مارونی را در دست بگیرد.».
این نوع هجمه به جنبش میهنی آزاد نمیتواند بیارتباط با طرح سعودی برای سهم وزارتی حریری باشد چنان که وفیق قانصوه در روزنامه لبنانی الاخبار از همکاری نزدیک سعودیها با آمریکا در این ماجرا میگوید. قانصوه به نامه جوزف جبیلی، رییس مرکز مطالعات لبنان در واشنگتن، به اعضای کنگره آمریکا به تاریخ 25 ماه مه استناد میکند که فشار بر حریری برای همکاری با جعجع را مطرح کرده بود و در نامه خود رو در رویی جعجع با جبهه مقاومت را متذکر شده بود و بر این نکته انگشت گذاشته بود که تقویت او در دولت میتواند منجر به کنار گذاشتن حزب الله و حتی خلع سلاح آن بشود. این نامه نشان میدهد که با وجود پیروزی انتخاباتی جبهه مقاومت، حامیان خارجی ضد مقاومت حاضر به کوتاه آمدن نیستند و بعد از سفر حریری به ریاض، سوغاتیهایی از جنس سهمخواهی ویژه در کابینه و ایجاد بحران در بین احزاب مسیحی را با او به بیروت فرستادهاند تا مقاومت دست کم نتواند ثمره پیروزی انتخاباتی خود را در چینش دولت آینده لبنان ببیند.